نویسنده: روبرتو توتولی
مترجم: امیر مازیار

قرآن به اصحاب ناشناس اخدود اشاره می‌کند و می‌گوید: «مرگ بر اصحاب اخدود- همان آتش مایه‌دار- آن‌گاه که آنان بالای آن نشسته بودند و خود بر آنچه بر مؤمنان می‌آوردند، گواه بودند» (بروج: 4-7). قرآن می‌افزاید که آنان صرفاً به این دلیل شکنجه شدند که به خدا باور داشتند: «خدایی که فرمانروایی آسمان‌ها و زمین از آن او است و خداست که بر هر چیزی گواه است». (بروج: 8-9).
عبارت «اصحاب الاخدود (گودال)» تنها فقره‌ی این متن است که موضوع تفاسیر گوناگون واقع شده است. در نتیجه، اغلب آثار تفسیری شرحی از این عبارت به دست داده‌اند. برخی مبتنی بر حدیثی طولانی‌اند که در آن محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) داستان پسری را بازگو می‌کند که از جادوگری جادو می‌آموخت. اما، پس از مواجهه با یک راهب، ایمان حقیقی به خداوند پیدا کرد. در نتیجه، شاه این پسر را شکنجه کرد تا او را از ایمان باز دارد و پس از مرگ او گودالی حفر کرد و پیروان دین این پسر را در آن سوزاند (مسلم، صحیح، 2299/4-2301، ش 3005). بنابر برخی تفاسیر، عبارت «اصحاب اخدود» به سه پادشاه اشاره دارد: ذونواس در یمن، آنتیوخوس در شام و نبوکَدنصّر در عراق یا ایران. در حدیثی، این فقره‌ی قرآنی در اشاره به پیامبری حبشی است که قومش را به ایمان دعوت کرد، اما این قوم از اجابت دعوت او سر باز زدند و گودالی حفر کردند و پیامبر و پیروانش را در آن انداختند. در مقابل، در برخی از نقل‌های دیگر، این فقره اشاره‌ای به شهادت مسیحیان نجران به دستور ذونُواسِ پادشاه دانسته شده است، که مطابق با منابع مسیحی، در حدود 523 م روی داد. ذونواس، آخرین پادشاه حِمیرَی، به دین یهود در آمد و نام خود را به یوسف تغییر داد. زمانی که مطلع شد مسیحیانی در نجران هستند، به آنجا رفت و قصد داشت تا به اجبار آنها را یهودی سازد. در پی امتناع ایشان، ذونواس گودال یا گودال‌هایی حفر و آنها را پر از هیزم کرد و آتشی برپا ساخت. همه‌ی این مسیحیان، که تعداد آنها هزاران نفر گفته شده (هشت، بیست یا حتی هفتاد هزار)، از بازگشت از دین خود و پذیرش دین شاه سر باز زدند و در نتیجه همه‌ی آنها زنده به داخل آتش انداخته شدند. بنابر برخی گزارش‌ها، تنها یکی از اهل نجران، به نام دَوس ذوثَعلَبان، توانست بگرزد. او به دربار روم (بیزانس) رسید و در آنجا یاری جست. برخی از گزارش‌ها به ابعاد این گودال یا آتش اشاره کرده‌اند، یا می‌افزایند که در میان کشته شدگان مادری با کودک دو ماهه‌اش وجود داشت که به نحوی معجزه‌آسا به سخن درآمد و مادر را به پذیرش این آزار متقاعد کرد (مقاتل، تفسیر، 648/4).
بنابر برخی تفاسیر، عبارت «اصحاب اخدود» به سه پادشاه اشاره دارد: ذونواس در یمن، آنتیوخوس در شام و نبوکَدنصّر در عراق یا ایران. در حدیثی، این فقره‌ی قرآنی در اشاره به پیامبری حبشی است که قومش را به ایمان دعوت کرد، اما این قوم از اجابت دعوت او سر باز زدند و گودالی حفر کردند و پیامبر و پیروانش را در آن انداختند (مجلسی، بحار، 439/14-440). حدیثی منسوب به علی‌بن ابی طالب (د. 40) حاوی روایت متفاوتی است: این گودال را پادشاهی مزدایی حفر کرد که قصدداشت ازدواج با محارم را روا بدارد، اما قوم او با بدعتش مخالفت کردند و پادشاه، که در متقاعد کردن ایشان ناکام شده بود، ایشان را به گودال پرآتش انداخت.
در تحقیقات جدید تفاسیر دیگری طرح شده است. داستان اصحاب اخدود مذکور در قرآن می‌تواند اشاره به مردمان در آتش در کتاب دانیال (3: 15 و بعد) باشد، که پیشتر طبری (د. 310؛ تفسیر، 132/29-133) و دیگر مفسران آن را طرح کرده بودند (تفسیر، 132/29-133). همچنین ممکن است اشاره به اعضای قریش باشد که در جنگ بدر به دست لشکر پیامبر به هلاکت رسیدند. همچنین ممکن است صرفاً اشاره‌ای نوعی به اهل جهنم باشد (Paret, Kommentar, 505-506).
منابع تحقیق:
خواننده گرامی! منابع مقاله را در نسخه ی چاپی ملاحظه فرمایید.
منبع مقاله :
مک اولیف، جین دَمن؛ (1392)، دائرةالمعارف قرآن (جلد اول آ-ب)، ترجمه‌ی حسین خندق‌آبادی و دیگران، تهران: انتشارات حکمت، چاپ اول.